نوشته شده توسط : محمدرضا ت

به به.................................................................................به به



:: بازدید از این مطلب : 1033
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : دو شنبه 4 / 9 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

 

اونی که می خواد بره بذار بره
یه کاسه آب هم بریز پشت سرش
اما اگه برگشت اینو یادت نره
کسی که رفت باز هم میره


:: برچسب‌ها: بذار بره , رفتن , رفتن , رفتن , رفتن , رفتن , رفتن , خیلی ساده , خیلی ساده , خیلی ساده , خیلی ساده , ,
:: بازدید از این مطلب : 1017
|
امتیاز مطلب : 82
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : دو شنبه 20 / 12 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

 

آلیس در سرزمین عجایب

آلیس: من از کدام راه بروم؟

گربه: کجا می خواهی بروی؟

آلیس: نمی دانم

گربه: پس مهم نیست از کدام راه بروی

                      فقط برو



:: موضوعات مرتبط: سخن , ,
:: برچسب‌ها: آلیس , آلیس , آلیس , آلیس , آلیس , ,
:: بازدید از این مطلب : 785
|
امتیاز مطلب : 112
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
تاریخ انتشار : سه شنبه 25 / 10 / 1385 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

 

تا به حال اصطلاح شهر هرت رو زیاد شنیدید اما از خودتون پرسیدید
واقعا شهر هرت کجاست؟


-
شهر هرت جايي است که اول ازدواج مي کنند بعد همديگر رو مي شناسن.

-
شهر هرت جايي است که بهشتش زير پاي مادراني است که حقي از زندگي و فرزند و همسر ندارند..

-
شهر هرت جايي است که درختها علل اصلي ترافيک اند و بريده مي شوند تا ماشينها راحت تر برانند.

-
شهر هرت جايي است که کودکان زاده مي شوند تا عقده هاي پدرها و مادرهاشان را درمان کنند.

-
شهر هرت جايي است که شوهر ها انگشتر الماس براي زنانشان مي خرند اما حوصله 5 دقيقه قدم زدن را با همسران ندارند.

-
شهر هرت جايي است که با ميلياردها پول بعد از ماهها فقط مي توان براي مردم مصيبت ديده، چند چادر برپا کرد.

-
شهر هرت جايي است که خنده نشان از جلف بودن را دارد.

-
شهر هرت جايي است که مردم سوار تاکسي مي شن زود برسن سر کار تا کار کنن وپول تاکسيشونو در بيارن.

-
شهر هرت جاييه که نصف مردمش زير خط فقرن اما سريال هاي تلويزيوني رو توي کاخها مي سازن.

-
شهر هرت جايي است که گريه محترم و خنده محکومه.

-
شهر هرت جايي است که وطن هرگز مفهومي نداره و باعث ننگه پس ميرويم ترکيه و دوبي و اروپا و آمريکا و ........ را آباد ميکنيم..

-
شهر هرت جايي است که هرگز آنچه را بلدي نبايد به ديگري بياموزي.

-
شهر هرت جايي است که وقتي مي ري مدرسه کيفتو مي گردن مبادا آينه داشته باشي.

-
شهر هرت جايي است که دوست داشتن و دوست داشته شدن احمقانه، ابلهانه و ... است.

-
شهر هرت جايي است که توي فرودگاه برادر و پدرتو مي توني ببوسي اما همسرتو نه ....

-
شهر هرت جايي است که وقتي از دختر مي پرسن مي خواي با اين آقا زندگي کني مي گه: نمي دونم هر چي بابام بگه.

-
شهر هرت جايي است که وقتي مي خواي ازدواج کني 500 نفر رو دعوت مي کني و شام ميدي تا برن و از بدي و زشتي و نفهمي و بي کلاسي تو کلي حرف بزنن..

-
شهر هرت جايي است كه مردمش پولشان را توی چاه میریزن و دعا میکنن که خدا آنها را از فقر نجات بده...

-
شهر هرت جایی است که به بعضی از بیسوادها میگن پروفسور.

-
شهر هرت جایی است که در آن دلال و دزد به مهندس و دکتر فخر میفروشند.

-
شهر هرت جایی است که که مردمش از غرب تقلید کرده و الگو های خود را بی کلاس میدانند.

شهر هرت جايي است كه هیچکس چشم دیدن پیشرفت کس دیگری را ندارد.

شهر هرت جايي است كه ...........

خدايا اين شهر چقدر به نظرم آشناست

 



:: موضوعات مرتبط: سخن , طنز وسرگرمی , ,
:: برچسب‌ها: شهر هرت , شهر هرت , شهر هرت , شهر هرت , شهر هرت , شهر هرت , شهر هرت , ,
:: بازدید از این مطلب : 821
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
تاریخ انتشار : جمعه 25 / 8 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

باز باران بی ترانه

با تمام بی کسی های شبانه

میخورد بر مرد تنها



:: برچسب‌ها: باز باران , باز باران , باز باران , باترانه , باترانه , خیلی ساده ,
:: بازدید از این مطلب : 956
|
امتیاز مطلب : 124
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30
تاریخ انتشار : چهار شنبه 30 / 3 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت


صدای ناز می آید

صدای کودک پرواز می آید
صدای کوچه های رد پای عشق پیدا شد
معلم در کلاس درس حاضر شد
یکی از بچه ها از قلب خود فریاد زد



:: برچسب‌ها: روزپدر , بابا , بابا , بابا , پدر , پدر , پدر , خیلی ساده ,
:: بازدید از این مطلب : 1015
|
امتیاز مطلب : 109
|
تعداد امتیازدهندگان : 27
|
مجموع امتیاز : 27
تاریخ انتشار : یک شنبه 27 / 3 / 1385 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

خشخار چی لیویل بلند زنم جار --------ز دیریت هی ایزنم  سر مینه دیوار

تا که یادت ایکونم انوم گریوه ---------تو بگو چه بکونم با دل لیوه

            -----------------------------------

لره با  باباش دعواش  میشه باباه میگه:

ار سی  دل یارانت   نبی  همی الان  اکوشتمت

            -----------------------------------

گیوهات ابریشمی چوغات کیارسی-------بت گوتم پیتزا مخور آموخته  ماسی

             -------------------------------

ح     دوس داشتن  و  گال گال نه-----بیدونگ دووست دارم  

              ------------------------------------

پیرزنه یه لپ لپ میخره میگه:

یا مومد حسه   یه ریشسودی مینس  بو

          ------------------------------

خاطرت خیلی اخوم سیت بیقرارم-------وقتی که پیام ایدی بال ایدرارم

         ---------------------------------

پلیس لره  رو با دوست  دخترش تو ماشین میگیره

پلیسه میگه :خواهر پیاده شو

لره میگه :خواهرته؟جلوسه بگر  وضعس خیلی خراب

                      ---------------------------------------

تا پیامی سیت  ندم نیدی جوابم--------بی وفا یادم بکو  که سیت هلاکم

             ------------------------------------

جور گوشت سر ذغال  مو سیت کبابم--------ار تو هم جور  مونی بده جوابم

                ---------------------------------

چنی سخته  خیالش د سرت  با------------ره دیرو درازی  د    ورت  با

چنی خوه که  چی لیوه بگردی-----------تو ورگردی او  پشت  سرت  با

                --------------------------------

کاشکه  تش بیره خطت  وا گوشیت-----تش نیا گوشه دلم  پیامکه  دوشیت

         ---------------------------------

دلم ایگو سیس بفرس پیام کوتاه----------بنویس تا تو نیای دل نیگره جا

نوشتم وا خین دل سی تو پیامی---------چه بخی وچه نخی نور تیامی

                            --------------------------------

یه پیای داس دابه همساس،همساس داس بس نداس به کرس گو: ارس سی داس ای داس خو داس ای نداس،  داس یاری ور تیاس.

                         ---------------------------------------



:: برچسب‌ها: اس ام اس , اس ام اس , خیلی ساده , خندهدار , ,
:: بازدید از این مطلب : 1207
|
امتیاز مطلب : 131
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : سه شنبه 15 / 3 / 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

بیاییم  این گونه باشیم

 

 

 

مردم اغلب بي انصاف, بي منطق و خود محورند,
مردم اغلب بي انصاف, بي منطق و خود محورند,
ولي آنان را ببخش .

اگر مهربان باشي تو را به داشتن انگيزه هاي پنهان متهم مي کنند,
ولي مهربان باش .

اگر موفق باشي دوستان دروغين ودشمنان حقيقي خواهي يافت,
ولي موفق باش.

اگر شريف ودرستکار باشي فريبت مي دهند,
ولي شريف و درستکار باش .

آنچه را در طول ساليان سال بنا نهاده اي شايد يک شبه ويران کنند,
ولي سازنده باش .

اگر به شادماني و آرامش دست يابي حسادت مي کنند,
ولي شادمان باش .

نيکي هاي درونت را فراموش مي کنند.
ولي نيکوکار باش .

بهترين هاي خود را به دنيا ببخش حتي اگر هيچ گاه کافي نباشد.

ودر نهايت مي بيني هر آنچه هست همواره ميان "تو و خداوند" است
نه ميان تو و مردم

 



:: موضوعات مرتبط: زندگی , ,
:: برچسب‌ها: مهربانی , مهربان بودن , خود باوری , خود وخدای خود , خیلی ساده ,
:: بازدید از این مطلب : 549
|
امتیاز مطلب : 72
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : چهار شنبه 9 / 3 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

با سلام

 

 

طرح یک نقشه  برای زمینی در ابعاد 7*10خیلی ساده   برای   افراد  مجرد یا   خیلی مسن

 

 

دانلود



:: موضوعات مرتبط: دانلود , ,
:: برچسب‌ها: اتوکد2010 , نقشه ساختمانی , دانلود نقشه , دانلود اتوکد , خیلی ساده , ,
:: بازدید از این مطلب : 4577
|
امتیاز مطلب : 83
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 / 3 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟

خداوند آن مرد روحانی را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد؛ مرد نگاهی به داخل انداخت. درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود؛ و آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد! افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند. به نظر قحطی زده می آمدند.. آنها در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها بر بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پُرکنند. اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلندتر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند. مرد روحانی با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد. خداوند گفت: تو جهنم را دیدی!
آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد. آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود. یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن، که دهان مرد را آب انداخت! افرادِ دور میز، مثل جای قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و تپل بوده، می گفتند و می خندیدند. مرد روحانی گفت: نمی فهمم! خداوند جواب داد: ساده است! فقط احتیاج به یک مهارت دارد! می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به همدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار تنها به خودشان فکر می کنند!

 

 



:: موضوعات مرتبط: داستان , ,
:: برچسب‌ها: بهشت , داستان بهشت , خیلی ساده ,
:: بازدید از این مطلب : 486
|
امتیاز مطلب : 59
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 / 3 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

از هنگامی که خداوند مشغول خلق زن بود، شش روز می گذشت.
فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد : چرا این همه وقت صرف این یکی می فرمایید؟
خداوند پاسخ داد : دستور کار او را دیده ای ؟
او باید کاملا” قابل شستشو باشد، اما پلاستیکی نباشد.
باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جایگزینی باشند.
باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند.
باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش بلند شد ناپدید شود.
بوسه ای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند.
و شش جفت دست داشته باشد.
فرشته از شنیدن این همه مبهوت شد.
گفت : شش جفت دست ؟ امکان ندارد ؟
خداوند پاسخ داد : فقط دست ها نیستند. مادرها باید سه جفت چشم هم داشته باشند.
-این ترتیب، این می شود یک الگوی متعارف برای آنها.
خداوند سری تکان داد و فرمود : بله.
یک جفت برای وقتی که از بچه هایش می پرسد که چه کار می کنید
از پشت در بسته هم بتواند ببیندشان.
یک جفت باید پشت سرش داشته باشد که آنچه را لازم است بفهمد !!
و جفت سوم همین جا روی صورتش است که وقتی به بچه خطاکارش نگاه کند،
بتواند بدون کلام به او بگوید او را می فهمد و دوستش دارد.
فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد.
این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید .
خداوند فرمود : نمی شود !!
چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است، تمام کنم.
از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند،
یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد.
فرشته نزدیک شد و به زن دست زد.
اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی .
بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده ام.
تصورش را هم نمی توانی بکنی که تا چه حد می تواند تحمل کند و زحمت بکشد .
فرشته پرسید : فکر هم می تواند بکند ؟
خداوند پاسخ داد : نه تنها فکر می کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد .
آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد.
ای وای، مثل اینکه این نمونه نشتی دارد. به شما گفتم که در این یکی زیادی مواد مصرف کرده اید.
خداوند مخالفت کرد : آن که نشتی نیست، اشک است.
فرشته پرسید : اشک دیگر چیست ؟
خداوند گفت : اشک وسیله ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا امیدی، تنهایی، سوگ و غرورش.
فرشته متاثر شد.
شما نابغه‌اید ای خداوند، شما فکر همه چیز را کرده اید، چون زن ها واقعا” حیرت انگیزند.
زن ها قدرتی دارند که مردان را متحیر می کنند.
همواره بچه ها را به دندان می کشند.
سختی ها را بهتر تحمل می کنند.
بار زندگی را به دوش می کشند،
ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می پراکنند.
وقتی می خواهند جیغ بزنند، با لبخند می زنند.
وقتی می خواهند گریه کنند، آواز می خوانند.
وقتی خوشحالند گریه می کنند.
و وقتی عصبانی اند می خندند.
برای آنچه باور دارند می جنگند.
در مقابل بی عدالتی می ایستند.
وقتی مطمئن اند راه حل دیگری وجود دارد، نه نمی پذیرند.
بدون کفش نو سر می کنند، که بچه هایشان کفش نو داشته باشند.
برای همراهی یک دوست مضطرب، با او به دکتر می روند.
بدون قید و شرط دوست می دارند.
وقتی بچه هایشان به موفقیتی دست پیدا می کنند گریه می کنند
و و قتی دوستانشان پاداش می گیرند، می خندند.
در مرگ یک دوست، دل شان می شکند.
در از دست دادن یکی از اعضای خانواده اندوهگین می شوند،
با اینحال وقتی می بینند همه از پا افتاده اند، قوی، پابرجا می مانند.
آنها می رانند، می پرند، راه می روند، می دوند که نشانتان بدهند چه قدر برایشان مهم هستید.
قلب زن است که جهان را به چرخش در می آورد
زن ها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند می دانند که بغل کردن
و بوسیدن می تواند هر دل شکسته ای را التیام بخشد
کار زن ها بیش از بچه به دنیا آوردن است،
آنها شادی و امید به ارمغان می آورند. آنها شفقت و فکر نو می بخشند
زن ها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند
خداوند گفت : این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد
فرشته پرسید : چه عیبی ؟
خداوند گفت : قدر خودش را نمی داند . . .

 

 



:: موضوعات مرتبط: داستان , ,
:: برچسب‌ها: روز زن و مادر , خیلی ساده ,
:: بازدید از این مطلب : 457
|
امتیاز مطلب : 71
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 / 3 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

خیلی سخته تو اوج ناراحتی بتونی لبخند بزنی    .خیلی سخته از کسی که خیلی

 

 دوست داره  وبهت نیاز داره بخوای فراموشت کنه     . خیلی سخته راهیو که

 

قدم قدم با اون طی کردی حالا تنها بخوای بری       .خیلی سخته خاطراتشو با

 

اشکات کمرنگ کنی        .خیلی سخته چیزایی که اون باور کرده رو بخوای

 

 براش تغییر بدی          .خیلی سخته اون تو رو دعوت به دنیای جدیدی کنه و

 

 تو خسته تر از اونی باشی که بخوای ادامه بدی        .خیلی سخته وجودت پراز

 

  تمنای دیدار باشه ولی حتی جواب تلفن هاشم نتونی بدی   .خیلی سخته با تمام و

 

سخته با تمام وجودت بخوای اونو فریاد بزنی ولی نشون بدی که خیلی سردی

 

 خیلی سخته وجودت پر از نیاز باشه ولی بگی خدا..........................حافظ

 



:: موضوعات مرتبط: داستان , ,
:: برچسب‌ها: خیلی ساده , خیلی سخته , خیلی ساده , خیلی سخته ,
:: بازدید از این مطلب : 443
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 / 3 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

ماجرای نیاز یک انسان

شب سردی بود …. پیرزن بیرون میوه فروشی زل زده بود به مردمی که میوه میخریدن …شاگرد میوه فروش تند تند پاکت های میوه رو توی ماشین مشتری ها میذاشت و انعام میگرفت … پیرزن باخودش فکر میکرد چی میشد اونم میتونست میوه بخره ببره خونه … رفت نزدیک تر

چشمش افتاد به جعبه چوبی بیرون مغازه که میوه های خراب و گندیده داخلش بود … با خودش گفت چه خوبه سالم ترهاشو ببره خونه … میتونست قسمت های خراب میوه ها رو جدا کنه وبقیه رو بده به بچه هاش … هم اسراف نمیشد هم بچه هاش شاد میشدنبرق خوشحالی توی چشماش دوید ..

دیگه سردش نبود !پیرزن رفت جلو نشست پای جعبه میوه …. تا دستش رو برد داخل جعبه شاگرد میوه فروش گفت : دست نزن نِنه ! وَخه برو دُنبال کارت ! پیرزن زود بلند شد …خجالت کشید ! چند تا از مشتریها نگاهش کردند ! صورتش رو قرص گرفت … دوباره سردش شد ! راهش رو کشید رفت … چند قدم دور شده بود که یه خانمی صداش زد : مادر جان …مادر جان ! پیرزن ایستاد

برگشت و به زن نگاه کرد ! زن مانتویی لبخندی زد و بهش گفت اینارو برای شما گرفتم ! سه تا پلاستیک دستش بود پر از میوه … موز و پرتغال و انار ….پیرزن گفت : دستِت دَرد نِکُنه نِنه….. مُو مُستَحق نیستُم ! زن گفت : اما من مستحقم مادر

من … مستحق داشتن شعور انسان بودن و به هم نوع توجه کردن ودوست داشتن همه انسانها و احترام به همه آنها بي هيچ توقعي


اگه اینارو نگیری دلمو شکستی ! جون بچه هات بگیر ! زن منتظر جواب پیرزن نموندمیوه هارو داد دست پیرزن و سریع دور شد … پیرزن هنوز ایستاده بود و رفتن زن رو نگاه میکرد … قطره اشکی که تو چشمش جمع شده بود غلتید روی صورتشدوباره گرمش شده بود …



:: موضوعات مرتبط: داستان , ,
:: برچسب‌ها: نیاز مند , فقیر , پیر زن , خیلی ساده ,
:: بازدید از این مطلب : 451
|
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : سه شنبه 18 / 2 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت



:: موضوعات مرتبط: سخن , ,
:: برچسب‌ها: سخن بزرگان , سخن مهم , سخنان تصویری , خیلی ساده ,
:: بازدید از این مطلب : 553
|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : یک شنبه 16 / 2 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

 

نرم افزارهای زیادی برای نمایش زمان در کشورها و شهرها وجود دارد اما میتوانیدسایت گوگل را برای اینکار انتخاب کنید.با استفاده از

 

 

را قبل از نام آن شهر وارد کنید.مانند time گوگل برای مشاهده زمان در هر شهر کافیست عبارت

 

 

time tehran.

 

 

فراموش نکنید صفحه گوگل به زبان انگلیسی باشد

 



:: موضوعات مرتبط: کامپیوتر , ,
:: برچسب‌ها: ساعت , ساعت , خیلی ساده , ساعت , ساعت شهرهای مختلف با گوگل ,
:: بازدید از این مطلب : 734
|
امتیاز مطلب : 78
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : چهار شنبه 12 / 2 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

ساخت کلید میانبر برای نرم افزارهای مختلف

 

 

 

 

با سلام

 

 

استفاده  از کلیدهای  میانبر 

بار ها  پیش  امده  هنگام  کار  با کامپیوتر  به یک یا  چند برنامه احتیاج داشته باشیم مثلا  در حین  کار  به  یک  کلمه  تازه روبرو  می شویم 

که میخواهیم  معنی  ان  را بدانیم در اینجا  با فشار دادن  3دکمه  دیکشنری  ما باز می شود   واستفاده می کنیم  ونیازی به خروج برنامه های قبلی نیست

حالا نحوه درست  کردن  کلید  میانبر  به این صورت  است  که 

ابتداروی  آیکن  مورد  نظر  راست  کلید میکنیم و گزینه propertiesرا انتخاب  کرده

 

 

 

در پنجرهای که باز می شود در منو سر برگ منوshortcut  را انتخاب  در این قسمت  جلو  گزینه shortcut  key     روی کلمه None  کلید چپ میکنیم  

 

در مرحله  بعد در صفحه کلید   دکمه  ctrl را نگه  داشه  و  حرف  مورد نظر   را تایپ  میکنیم      بعد   ok  میزنیم

حالا  هر  وقت آیکنی را  که  روی ان راست کلیک  کردهایم    احتیاج  داشتیم  با گرفتن  3دکمه    باز میشود 

حرف مورد نظر Ctrl+alt+

 

 

 خیلی ساده

 



:: موضوعات مرتبط: کامپیوتر , ,
:: بازدید از این مطلب : 527
|
امتیاز مطلب : 76
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : چهار شنبه 12 / 2 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

 

اساساً فکر کردن کار خوبی است و با اینکه بعضی از مردم به ‌اندازه کافی اینکار را نمی‌‌کنند، برخی در این زمینه واقعاً

 



:: موضوعات مرتبط: زندگی , ,
:: برچسب‌ها: فکر , فکر کردن , تفکر , چطور زیاد فکر نکنیم , ,
:: بازدید از این مطلب : 543
|
امتیاز مطلب : 56
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : پنج شنبه 8 / 2 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

افكارنیوز: شاید حشره دعا خوان ماده بیرحمترین حشره دنیا باشد.

هنگامی که حشره ماده از همسرش باردار شد، به آن نیش می‌زند و همسر نیمه جان پس از جفت گیری غذایی لذیذ برای حشره ماده می‌شود .


taknaz.ir at site


هر دو جنس ماده و نر این حشرات، شکارچی ماهری هستند. حشره دعاخوان طعمه خود را به آرامی زیر نظر می‌گیرد و در لحظه مناسب بازوان خود را باز می‌کند و طعمه‌اش را می‌گیرد. ضمناً این حشره هم نوع خوار هم هست. (جنس ماده)
 



:: موضوعات مرتبط: مخلوط , ,
:: برچسب‌ها: حشره دعا خوان , خوردن همسر , همسر , خوردن همسر , دعا خوان , ,
:: بازدید از این مطلب : 886
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : جمعه 7 / 2 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

راز یک جعبه کفش

زن وشوهری بیش از 60 سال بایکدیگر زندگی مشترک داشتند. آنها همه چیز را به طورمساوی بین خود تقسیم کرده بودند. در مورد همه چیز باهم صحبت می کردند وهیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند مگر یک چیز: یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند ودر مورد آن هم چیزی نپرسد.
در همه این سالها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود اما بالاخره یک روز...

پیرزن به بستر بیماری افتاد وپزشکان از او قطع امید کردند. در حالی که با یکدیگر امور باقی را رفع ورجوع می کردند پیر مرد جعبه کفش را آوردونزد همسرش برد.
پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده است که همه چیز را در مورد جعبه به شوهرش بگوید. پس از او خواست تا در جعبه را باز کند . وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتنی ومقداری پول به مبلغ 95 هزار دلار پیدا کرد پیرمرد دراین باره از همسرش سوال نمود.

پیرزن گفت :هنگامی که ما قول وقرار ازدواج گذاشتیم مادربزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید او به من گفت که هروقت از دست توعصبانی شدم ساکت بمانم ویک عروسک ببافم.

پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت وسعی کرد اشک هایش سرازیر نشود فقط دو عروسک در جعبه بود پس همسرش فقط دو بار در طول زندگی مشترکشان از دست او رنجیده بود از این بابت در دلش شادمان شد پس رو به همسرش کرد وگفت این همه پول چطور؟پس اینها ازکجا آمده؟

پیرزن در پاسخ گفت :آه عزیزم این پولی است که از فروش عروسک ها به دست اورده ام.


--

آن روز كه همه به دنبال چشم زيبا هستند، تو به دنبال نگاه زيبا باش






--

www.isusa.mihanblog.com



:: موضوعات مرتبط: داستان , ,
:: برچسب‌ها: داستان راز یک جعبه کفش , راز , جعبه , جعبه کفش , خیلی ساده ,
:: بازدید از این مطلب : 379
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : جمعه 7 / 2 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

 



:: موضوعات مرتبط: پراکنده , ,
:: برچسب‌ها: زن , بختیاری , زنان ایل بختیاری , زنان وکار , زن زحمت کش , ,
:: بازدید از این مطلب : 498
|
امتیاز مطلب : 76
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : شنبه 6 / 2 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

تنها راه برای داشتن یک دوست این است که خودت یک «دوست» باشی.

 

سلام  به  شما  عزیزان  دوست داشتنی

بسیار  بسیار  ممنون که  به  وبلاگ خیلی ساده  اومدی 

 

بیشتر مطالب یک  سایت  یا  وبلاگ  در صفحه اول  نیستند بلکه  باید از  منو سمت  چپ  و  راست  یا آرشیو مطالب دیدن کنی وبا کلیک کردن روی  موضوع،  مطلب مورد نظر را پیدا کنی تا بتونی ازاون پست  استفاده کنی       تازه  اگه   یه  وبلاگ یا  سایت  در مورد  استفاده از مطالب از شما  خواست  عضو   شوی   نیاز به نگرانی نیست  حتما  عضو  شو تا از تمام امکانات آن  بهره مند شوی

این توضیح رو برای شما ننوشتم  ،بزنم به تخته  شما  حرفه ای هستی        

 

 

 



:: برچسب‌ها: دوست , دوست داشتن , توضیح , خیلی ساده ,
:: بازدید از این مطلب : 595
|
امتیاز مطلب : 91
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : چهار شنبه 5 / 2 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

برای خواندن  این پست   لطفا   روی کلمه  ادامه  مطلب  کلیک  کنید

ممنون



:: موضوعات مرتبط: مخلوط , ,
:: برچسب‌ها: چگونگی محاسبه تعرفه برق در 7 ماهه 1390 , چگونگی محاسبه تعرفه برق در 7 ماهه 1390 , چگونگی محاسبه تعرفه برق در 7 ماهه 1390 , ,
:: بازدید از این مطلب : 229
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : چهار شنبه 5 / 2 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

تعرفه ماههای گرم در مناطق گرمسیر1

متوسط انرژی مصرفی ماهانه(کیلووات ساعت در ماه)

قیمت پایه هر کیلووات ساعت(ریال)

0 تا 1000

100

مازاد بر 1000 تا 2000

110

مازاد بر 2000 تا 3000

120

مازاد بر 3000 تا 3500

500

مازاد بر 3500 تا 4500

950

مازاد بر 4500 تا 6000

1150

مازاد بر 6000

1350

 

منطقه گرمسیری 1  

گرمسیر(1) کلیه شهرهای خوزستان،بوشهر،هرمزگان و شهرستانهای چابهار و کنارک 9 اول فروردین تا پایان آذر شهرستانهای دوگنبدان و لیکک 7 شانزده فروردین تا پایان آبان شهرستانهای جیرفت،کهنوج،قلعه‌گنج،عنبرآباد،رودبارجنوب،منوجان و بخش‌فاریاب

http://www.etedaal.ir/news/2829/default.aspx

 



:: موضوعات مرتبط: مخلوط , ,
:: برچسب‌ها: تعرفه جدید برق خوزستان , تعرفه جدید برق , برق خوزستان , تعرفه خوزستان ,
:: بازدید از این مطلب : 329
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
تاریخ انتشار : چهار شنبه 5 / 2 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

فرشته یک کودک

کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید میگویند فردا شما مرا به زمین می فرستید اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه میتوانم برای زندگی به آنجا بروم؟

خداوند پاسخ داد:از میان بسیاری از فرشتگان من یکی را برای تو در نظر گرفته ام او در انتظارتوست و از تو نگهداری خواهد کرد.

اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود یا نه

اینجا در بهشت من هیچ کاری جز خندیدن وآواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند

خداوند لبخند زد و فرمود :

 

 

 فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او را احساس خواهی کرد وشاد خواهی بود

کودک ادامه داد:من چطور می توانم بفهمم که مردم چه می گویند وقتی زبان آنها را نمیدانم؟

خداوند او را نوازش کرد وگفت:فرشته تو زیباترین و شیرینترین کلمه هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی

کودک با ناراحتی گفت:وقتی می خواهم با شما صحبت کنم چه کنم؟

خداوند برای این  سوال هم پاسخ داشت

فرشته ات دست هایت را کنار هم می گذارد  و به تو یادمی دهد که چگونه دعا کنی

کودک سرش را برگرداند و پرسید :شنیده ام که در زمین انسانهای بدی هم زندگی می کنند چه کسی از من محا فظت خواهد کرد ؟

فرشته ات از تو موا ظبت خواهد کرد حتی اگر به قیمت جانش تمام شود

کودک با نگرانی ادامه داد:اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی توانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود

خداوند لبخند زد وگفت:فرشته ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت گر چه من همواره در کنار تو خواهم بود

در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می شد

کودک می دانست که باید بزودی سفرش را آغاز گند او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید:

خدایا باید حالا بروم لطفا نام فرشته ام را به من بگوئید

خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ داد:نام فرشته ات اهمیتی ندارد

براحتی می توانی او را مادر صدا کنی

 



:: موضوعات مرتبط: داستان , ,
:: برچسب‌ها: مادر , خیلی ساده مادر , مادر , مادر , داستان مادر , فرشته مادر , کودک مادر ,
:: بازدید از این مطلب : 135
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : چهار شنبه 5 / 2 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

 



:: موضوعات مرتبط: گنجشک , ,
:: برچسب‌ها: گنجشک , گنجشک , گنجشک , گنجشک خیلی ساده ,
:: بازدید از این مطلب : 229
|
امتیاز مطلب : 90
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : سه شنبه 4 / 2 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

روزی پدر خانواده ای بسیار ثروتمند پسرش را با خود به روستا یی برد تا به او نشان دهد که مردم فقیر چگونه زندگی می کنند.
آنها چند روزی را در مزرعه ی خانواده ای که تصور می کردند فقیرند گذراندند.
در بازگشت،پدر از پسر پرسید:

 

 (چگونه سفری داشتی؟)
پربار پدر.
دیدی که مردم فقیر چگونه زندگی می کنند؟
پسر جواب داد"بله"
پس به من بگو در این سفرچه ها یاد گرفتی؟
(دیدم که ما یک سگ داریم وآنها چهارتا، استخر ما فقط تا وسط باغچه کشیده شده وجوی خانه ی آنها انتهایی ندارد.
ما در باغچه مان فانوس داریم وآنها در شب ستاره ها را.
ایوان خانه ی ما مشرف به حیاط جلویی است و ان ها سرتاسر افق را دارند

ما فقط تکه زمینی برای زندگی داریم، وآنها مرتع هایی دارند که تا چشم کار می کند ادامه دارد.
ما مستخدمانی داریم که خدمتمان را می کنند.ولی آنها به دیگران خدمت می کنند.ما غذایمان را می خریم، ولی آنها غذایشان را می کارند.
ما دورمان را دیواری کشیده ایم تا محافظت مان کند،و آنها دوستانی دارند که محافظت شان می کنند

 زبان پدر بند آمد
متشکرم پدر که نشانم دادی ما چه اندازه فقیریم.
تعجب می کنید! اگر به جای نگرانی برای آنچه نداریم،از داشته هایمان شاکر بودیم.
قدر همه چیزهایی را که دارید بدانید،بخصوص دوستانتان را.

 



:: موضوعات مرتبط: داستان , ,
:: برچسب‌ها: فقر , فقر , داستان فقر , فقر خیلی ساده , فقر , ,
:: بازدید از این مطلب : 125
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : سه شنبه 4 / 2 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

با سلام خدمت دوستان عزیز وگرامی

نمی خوام درد و دل کنم ولی روز هایی رو بیاد میارم که  برای کپی کردن نصب بازی  نصب برنامه وهزاران  کار  دیگه  ساعت ها  جلو کامپیوتر می نشستم و  با کامپیوتر کلنجار میرفتم  وفقط خسته می شدم

موقعییتش  نبود  برم  کلاس   ولی  با کمک دوستان ویاری خدا  مقدار کمی یاد گرفتم وبا خودم قول دادم که  هر چیزی یاد گرفتم

به دیگران یاد بدم   تو  این   پست میخوام آموزش تصویری گرفتن عکس از صفحه  مانیتور را بزارم  منتظر

راهنمایی های  شما  هستم

ابتدا در صفحه کلید بر روی دکمه  print  screen   sys  rqکلیک  میکنیم با  این کار ما عملا یک عکس  گرفتیم  حالا باید آن را ذخیره کنیم

 

از  منو starگزینهall programوبعد گزینهaccessoriesوبرنامهpaintکه همان برنامه نقاشی است را باز میکنیم

وقتی برنامه نقاشی را باز کردیم  بر  روی گزینه Editکلیک میکنیم منو ابشاری باز میشود


در این منو رویpasteکلیک میکنیم تصویرمان ظاهر میشود برای ذخیره  ان  در  کامپیوتر



در قسمت بالا سمت چپ روی گزینه fileکلیک ودر منو ابشاری روی گزینه save  as…کلیک میکنیم


یک پنجره باز میشود   در این پنجره  نام تصویر  در قسمتfile nameودر قسمت save  as typeفرمت راکهjpEgاست انتخاب میکنیم بعد روی گزینه save کلیک میکنیم  خسته نباشید  امیدوارم  کارساز باشه  براتون 

 



:: موضوعات مرتبط: کامپیوتر , ,
:: برچسب‌ها: آموزش تصویری گرفتن عکس از صفحه مانیتور کامپیوتر , آموزش تصویری گرفتن عکس از صفحه مانیتور کامپیوتر , آموزش تصویری گرفتن عکس از صفحه مانیتور کامپیوتر ,
:: بازدید از این مطلب : 584
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
تاریخ انتشار : جمعه 31 / 1 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

سلام دوستان

می خوام یه روشی رو براتون توضیح بدم البته به طور خیلی ساده که چطور حجم تصاویر  را کم کنیم تا قالب وبلاگمون سبک شده تا کاربر  برای بازدید دچار مشکل نشه

1-ابتدا باید تصاویر را از پخش کنندهmicrosoft office picture manager اجرا کنیم من از افیست 2003 استفاده میکنم

2-وقتی یک تصویر را اجرا کردیم در نوار وظیفه بالای تصویرگزینهEdit  pictureیا روی تصویر کلیک راست گزینهEdit  pictureرا انتخاب میکنیم بعد یک صفحه در سمت راست نمایان  می شود

3-در این صفحه گزینه compress  pictures  را انتخاب میکنیم  صفحه عوض می شود

4-در صفحه جدیدcompress  for    چهار گرینه داردکه باید گزینهweb  pages را انتخاب کنیم وokرا بزنیم

5-آن را ذخیره میکنیم

6-تصویر برای و بلاگ کم حجم است

منتظر نظرات گرم شما هستم  ممنون

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: کامپیوتر , ,
:: برچسب‌ها: کم حجم کردن تصویر , کم حجم کردن , حجم تصویر , آموزش تصویری , آموزش تصویری , خیلی ساده ,
:: بازدید از این مطلب : 244
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : سه شنبه 28 / 1 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت



:: موضوعات مرتبط: سه بعدی , ,
:: برچسب‌ها: سه بعدی , سه بعدی تصاویر سه بعدی ,
:: بازدید از این مطلب : 200
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 / 1 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

1.       

دنیا مانند پژواك اعمال و خواستهای ماست. اگر به جهان بگویی : "سهم منو بده" دنیا مانند پژواكی كه از كوه برمی گردد، به تو خواهد گفت: "سهم منو بده ... سهم منو بده ... " و تو در كشمكش با دنیا دچار جنگ اعصاب می شوی. اما اگر به دنیا بگویی : "چه خدمتی برایتان انجام دهم؟" دنیا هم به تو خواهد گفت: "چه خدمتی برایتان انجام دهم؟" هر کس به دیگری زیانی برساند و یا ضربه ای به كسی بزند، بیشترین زیان را خود از آن خواهد دید، چرا كه هركس در دادگاه عدل الهی در برابر اعمال ناروای خودش مسؤول است. به هر كاری كه دست زدید، نیاز به خداوند و خدمت به مردم را در نظر داشته باشید، زیرا این شیوه ی زندگی معجزه آفرین است. درستكارترین مردم جهان، بیشترین احترام را بسوی خود جلب شده می بینند، حتی اگر آماج بیشترین بدرفتاریها و بی حرمتیها قرار گیرند .

 

تنها راه تغییر عادتها، تكرار رفتارهای تازه است.  برای آغاز هر تحول در خود، ابتدا منبع تولید ترس و نفرت را در وجود خود شناسایی و ریشه كن كنید. از مهم ترین كارهایی كه به عنوان یك آدم بزرگ می توانید انجام دهید اینست كه گه گاه به شادمانی دوران كودكی برگردید. اگر مختارید كه بین حق به جانب بودن و مهربانی یكی را انتخاب كنید پس "  مهربانی را انتخاب كنید".  دروغ انفجاریست در اعتماد به نفس تو. انتخاب با توست! میتوانی بگوئی: صبح به خیر خدا جان یا بگوئی : خدا به خیر کنه، صبح شده ! به دل خود مراجعه کنید و نسبت به تمام کسانی که در گذشته از دست آنها ناراحت شده اید احساس محبت نمایید. هر جا ناراحت شدید اقدام به بخشش و عفو نمایید. عفو و گذشت پایه بیداری معنوی است. اگر شخصيت خود را با فعاليت‌هاي شغلي خويش مي‌سنجيد، پس وقتي که كار نمي‌كنيد فاقد شخصيت هستيد!

 

آنان که به قضاوت زندگی دیگران می نشینند، از این حقیقت غافلند که با صرف نیروی خود در این زمینه، خویشتن را از آرامش و صفای باطن محروم می کنند . الهی توفیقم ده که بیش از طلب همدردی, همدردی کنم .بیش از آنکه مرا بفهمند, دیگران را درک کنم. پیش از آنکه دوستم بدارند, دوست بدارم. زیرا در عطا کردن است که می ستانیم و در بخشیدن است که بخشیده می شویم و در مردن است که حیات ابدی می یابیم.


عشقم نثار کسی ا ست که با دستپاچگی در جاده‌ها از من سبقت می‌گیرد به کسی که در گوشهٔ خیابان به حالت احتیاج افتاده‌است، کمی پول بیشتری می‌دهم. بین جر و بحثهای مردم در یک سوپر مارکت می‌روم و سعی می‌کنم به آن محیط عشق ببرم. در غالب هزاران راه، هر روز، عبادت معنویم بخشش عشق است و نه اینکه یک مسیحی، کلیمی، بودایی یا مسلمان باشم بلکه سعی می‌کنم شبیه به مسیح، شبیه به بودا، شبیه به موسی، و یا شبیه به محمد باشم.

 



:: موضوعات مرتبط: داستان , ,
:: برچسب‌ها: پژواک , مسلمان , گناه , مسیح , یهود , مهربانی , داستان , مذهب ,
:: بازدید از این مطلب : 272
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : پنج شنبه 25 / 1 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

یه روز کاغذ می خوره تو سر حیف نون. حیف نون جا در جا می میره!

کاغذ رو بر می دارن نگاه می کنند، می بینن توش نوشته:

“دو تا آجر”!

 



:: موضوعات مرتبط: اس ام اس , ,
:: برچسب‌ها: حیف نون , حیفنون , ,
:: بازدید از این مطلب : 251
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : پنج شنبه 25 / 1 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت



:: موضوعات مرتبط: ماهی , ,
:: برچسب‌ها: انواع ماهی , انواع ماهی , انواع ماهی , ,
:: بازدید از این مطلب : 249
|
امتیاز مطلب : 66
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : پنج شنبه 25 / 1 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

 

  http://montazeranalmahdichenesht.loxblog.com

اون موقع  وقتی برامون کفش ولباس می خریدن یه منطق وجود داشت((( بزرگ باشه  برا سال دیگت خوب میشه)))

عید سال اول نه عید سال بعدی لباسهامونو عوض میکردیم با هم تازه بزرگترا  میگفتن  مگه تو از فلانی کمتری این لباسو  دو سال پوشیده  حالا تو یه  سال بپوش   ای ای یه حالی میداد

یه چیز دیگه  ما با ذغال بر خودمون سبیل  درس  میکردیم   تا بشیم  مثل  با با ها مون

ولی حالا بچه ها ابروهاشونو   میکیرن تا بشن  مثل ما ما ناشون

با شما نبودم  بلا نسبت   شما

 



:: موضوعات مرتبط: تصاویر , ,
:: برچسب‌ها: بچه های قدیمی , بچه , ,
:: بازدید از این مطلب : 299
|
امتیاز مطلب : 59
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : پنج شنبه 25 / 1 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

موش ازشکاف دیوار سرک کشید تا ببیند این همه سروصدا برای چیست . مرد مزرعه دار تازه از شهر رسیده بود و بسته ای با خود آورده بود و زنش با خوشحالی مشغول باز کردن بسته بود . موش لب هایش را لیسید و با خود گفت :« کاش یک غذای حسابی باشد
اما همین که بسته را باز کردند ، از ترس تمام بدنش به لرزه افتاد ؛ چون صاحب مزرعه یک تله موش خریده بود . موش با سرعت به مزرعه برگشت تا این خبر جدید را به همه ی حیوانات بدهد . او به هرکسی که می رسید ، می گفت :« توی مزرعه یک تله موش آورده اند، صاحب مزرعه یک تله موش خریده است . . . » مرغ با شنیدن این خبر بال هایش را تکان داد و گفت : « آقای موش ، برایت متأسفم . از این به بعد خیلی باید مواظب خودت باشی ، به هر حال من کاری به تله موش ندارم ، تله موش هم ربطی به من ندارد




میش وقتی خبر تله موش را شنید ، صدای بلند سرداد و گفت : «آقای موش من فقط می توانم دعایت کنم که توی تله نیفتی ، چون خودت خوب می دانی که تله موش به من ربطی ندارد. مطمئن باش که دعای من پشت و پناه تو خواهد بود .» موش که از حیوانات مزرعه انتظار همدردی داشت ، به سراغ گاو رفت .



اما گاو هم با شنیدن خبر ، سری تکان داد و گفت : « من که تا حالا ندیده ام یک گاوی توی تله موش بیفتد.!» او این را گفت و زیر لب خنده ای کرد ودوباره مشغول چرید ن شد. سرانجام ، موش ناامید از همه جا به سوراخ خودش برگشت و در این فکر بود که اگر روزی در تله موش بیفتد ، چه می شود؟ در نیمه های همان شب ، صدای شدید به هم خوردن چیزی در خانه پیچید . زن مزرعه دار بلافاصله بلند شد و به سوی انباری رفت تا موش را که در تله افتاده بود ، ببیند . او در تاریکی متوجه نشد که آنچه در تله موش تقلا می کرده ، موش نبود ، بلکه یک مار خطرناکی بود که دمش در تله گیر کرده بود . همین که زن به تله موش نزدیک شد ، مار پایش را نیش زد و صدای جیغ و فریادش به هوا بلند شد. صاحب مزرعه با شنیدن صدای جیغ از خواب پرید و به طرف صدا رفت ، وقتی زنش را در این حال دید او را فوراً به بیمارستان رساند. بعد از چند روز ، حال وی بهتر شد. اما روزی که به خانه برگشت ، هنوز تب داشت . زن همسایه که به عیادت بیمار آمده بود ، گفت :« برای تقویت بیمار و قطع شدن تب او هیچ غذایی مثل سوپ مرغ نیست .» مرد مزرعه دار که زنش را خیلی دوست داشت فوراً به سراغ مرغ رفت و ساعتی بعد بوی خوش سوپ مرغ در خانه پیچید. اما هرچه صبر کردند ، تب بیمار قطع نشد. بستگان او شب و روز به خانه آن ها رفت و آمد می کردند تا جویای سلامتی او شوند. برای همین مرد مزرعه دار مجبور شد ، میش را هم قربانی کند تا باگوشت آن برای میهمانان عزیزش غذا بپزد . روزها می گذشت و حال زن مزرعه دار هر روز بدتر می شد . تا این که یک روز صبح ، در حالی که از درد به خود می پیچید ، از دنیا رفت و خبر مردن او خیلی زود در روستا پیچید. افراد زیادی در مراسم خاک سپاری او شرکت کردند. بنابراین ، مرد مزرعه دار مجبور شد ، از گاوش هم بگذرد و غذای مفصلی برای میهمانان دور و نزدیک تدارک ببیند . حالا ، موش به تنهایی در مزرعه می گردید و به حیوانان زبان بسته ای فکر می کرد که کاری به کار تله موش نداشتند!

نتیجه ی اخلاقی : اگر شنیدی مشکلی برای کسی پیش آمده است و ربطی هم به تو ندارد ، کمی بیشتر فکر کن. شاید خیلی هم بی ربط نباشد



:: موضوعات مرتبط: داستان , ,
:: برچسب‌ها: تله موش , تله موش , گاو , مرغ , میش , خیلی ساده ,
:: بازدید از این مطلب : 247
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : جمعه 24 / 1 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

باسلام خدمت دوستان خوبم

تصویری که در منوی سمت چپ پایین میبینید لوگوی وبلاگم هست  یعنی اگه کلیک کنید وبلاگم باز میشه

لوگو     ارم         علامت یا مشخص کننده  هر  چیزی میتواند باشد

اگه دوست داشته باشین به  طور رایگان دراینجا برید و استفاده کنید

ممنون خیلی ساده 

از مترجم گوگل استفاده کردم



:: موضوعات مرتبط: کامپیوتر , ,
:: برچسب‌ها: لوگو , لوگو , لوگو , چگونه یک لوگوی رایگان درست کنم , خیلی ساده ,
:: بازدید از این مطلب : 258
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : جمعه 24 / 1 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

 برای این کار کم حجم کردن با توضیحات کامل به لینکهای زیر بروید

خیلی ساده یا علی

1-http://attractionland.mihanblog.com/post/2

2-

http://blog.pconline.ir/Post-3794

با این کار سرعت بالاآمدن وبلاگ تان زیاد می شود وکاربران مطالب شما رضایت بیشتری خواهند داشت

 



:: موضوعات مرتبط: کامپیوتر , ,
:: برچسب‌ها: کم حجم کردن تصویر ,
:: بازدید از این مطلب : 249
|
امتیاز مطلب : 63
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : جمعه 24 / 1 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

 

در اينجا برايتان شرح ميدهم كه چگونه با استفاده از برنامه جت آوديو (JetAudio) كه يكي از پركاربردترين برنامه ها بعد از برنامه ي ويندوز مديا پلير براي پخش فايلهاي صوتي و تصويري است ميتوان حجم فايلهاي صوتي با فرمت mp3   و  vma را براي استفاده در وب كاهش داد كه خصوصا در ايران كم بودن حجم اين فايلها از اهميت زيادي برخوردار است زيرا اكثر قريب به اتفاق كاربران ايراني از جمله بسياري از من و شماها كه از سيستم ارتباط دايل آپ مودم براي ارتباط با اينترنت استفاده ميكنيم كه سرعت آن براي فايلهاي با حجم بالا اصلا مطلوب نيست ما در اينجا از نسخه ي 7 اين نرم افزار استفاده ميكنيم كه با نسخه هاي قبلي تفاوت هايي دارد بنابر اين اگر شما اين نسخه را نداريد از تفاوت عكسها با نرم افزار خود تعجب نكنيد و توجه داشته باشيد كه روش كار در نسخه هاي قبلي نيز تقريبا به همين صورت ميباشد و در نسخه هاي بعدي هم مصلما تغيير زيادي نخواهد كرد. ابتدا نرافزار را اجرا كنيد و اگر پوسته ي نرافزار مانند تصوير زير نيست آنرا به شكل زير-درصورت تمايل با زدن همزمان دكمه هاي   alt +s   - تغير دهيد(اگر اين برنامه را نداريد آنرا از بسته هاي نرم افزاري موجود در بازار تهيه كنيد يا آخرین ورژن آنرا از وبلاگ دیگر من در نشانی http://jetaudio.blogfa.com دانلود کنید )

 

 

مطابق شكل بالا در نرم افزار ابتدا گزينه ي  convertو سپس گزينه ي  convert audio را بزنيد تا پنجره اي مشابه شكل زير پديدار گردد

در پنجره ي بالا با زدن دكمه ي Add Files از مسير مورد نظر فايل صوتي كه ميخواهيد حجم آنرا كاهش دهيد انتخاب كنيد و آنر به برنامه ورد كنيد كه ما در اينجا يك فايل را وارد كرده ايم ولي ميتوان به طور همزمان هم چندين فايل را وارد اين نرم افزار كرد بعد در قسمت  Target  اين پنجره ي بالا در بخش  Output format  گزينه ي  Mp3 -MPEG Layer-3  يا  WMA - Windows MediaAudio  كه تصوير آنرا در پايين هم بطور دقيق تر ميبينيد انتخاب كنيد

 

 

 

در پنجره ي بالا با زدن دكمه ي Add Files از مسير مورد نظر فايل صوتي كه ميخواهيد حجم آنرا كاهش دهيد انتخاب كنيد و آنر به برنامه ورد كنيد كه ما در اينجا يك فايل را وارد كرده ايم ولي ميتوان به طور همزمان هم چندين فايل را وارد اين نرم افزار كرد بعد در قسمت  Target  اين پنجره ي بالا در بخش  Output format  گزينه ي  Mp3 -MPEG Layer-3  يا  WMA - Windows MediaAudio  كه تصوير آنرا در پايين هم بطور دقيق تر ميبينيد انتخاب كنيد

 

 

خب بعد از انتخاب يكي از گزينه هايي كه براي شما مشخص كردم اكنون گزينه ي  Config  كه در كنار همين منوي كشويي قرار دارد را كليك كنيد تا پنجره اي همانند تصوير زير برايتان باز شود

در اين پنجره همانند شكل بالا از قسمت  Bitrate و Constatant Bitre (CBR) گزينه ي    24 Kbps    را انتخاب كنيد اين ميزان سرعت بسيار براي انتقال از طريق مودم هاي دايل آپ بسيار مناسب ميباشد البته با كمتر يا بيشتر كردن اين مقدار حجم و كيفيت فايل نيز كم و زياد ميشد پس حتما به اين نكته توجه داشته باشيد كه شما بايد كيفيت را فداي حجم كنيد البته معمولا افت كيفيت ناچيز است و ارزش اينگونه آهنگها بهينه سازي شوند زياد است حال از پنجره ي بالا دكمه ي تاييد را بزنيد تا به پنجره ي تبديل صدا مجددا باز گرديد در اين پنجره در قسمتي كه در شكل زير با دايره ي آبي مشخص كرده ام مسيري فايل كاهش حجم يافته را مشخص كنيد  براي اينكار بايد گزينه ي   create new files in the following folder   را قبلا انتخاب كرده باشيد و همانطور كه ميبينيد من در اينجا درايو   را براي اينكار انتخاب كرده ام

بعد از همه ي اين مراحل شما ميتوانيد با زدن گزينه ي  start عمل  تبديل را شروع كنيد بعد از تبديل ميتوانيد خودتان همه چيز را با هم مقايسه كنيد

http://blogers.ir/weblog/behinesazi/reduse-audio-size

من کار مهمی نکردم از این مطلب استفاده کردم گفتم شاید بکار شما هم بیاد

موفق وپایدار باشید     خیلی ساده



:: موضوعات مرتبط: کامپیوتر , ,
:: برچسب‌ها: اهنگ , کم حجمکردن اهنگ , حجم اهنگ , کم حجم , خیلی ساده ,
:: بازدید از این مطلب : 259
|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : جمعه 24 / 1 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

بازيگر تازه کار و جوانی نزد چارلی چاپلين رفت و از او خواست که راهنمایی اش کند ۰ چارلی در جواب گفت: به تو نصيحتی ميکنم که در طول عمرت برای تو از هر نصيحتی بهتر است و آن اينکه از دشمن خودت يکبار بترس و از دوست خود هزار بار ۰

چارلی وقتی تعجب جوان را ديد ، افزود : اگر روزی رفاقت تو با دوستت به هر علتی بهم خورد، بطور مسلم بهترين کسی که ميتواند به تو ضربه بزند، همان دوست توست، چرا که به ضعف های تو آگاه است۰

پس مواظب باش که هر رازی را برای دوستت فاش نکنی و از دوستت بترس، زيرا به شيوه زيان رساندن به تو آگاه است

 

 



:: موضوعات مرتبط: داستان , ,
:: برچسب‌ها: چارلی چاپلین , چارلی چاپلین , خیلی ساده ,
:: بازدید از این مطلب : 294
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : جمعه 24 / 1 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت

گه  آسمون بیفته اگه زمین باز بشه اگه خورشیدسیاه شه اگه ماه دونیم شه .................خاک توسرت قیامت شده بازنشستی داری اس ام اس میخونی؟!

 

هرگزنمیدم برلبی لبخند زیبای تو راهرگز نمیگیرد کسی در قلب من جای تو را

                                                .

                                                .

                                                .

هیجان زده نشو پشت خاور نوشته بود.از خود راضی

 

اگه دیدی سوسکی چپه افتاده است فکرنکن لنگ کفش خورده مطمعن باش داره به هیکل و ریخت تو می خنده.تشویق

 



:: موضوعات مرتبط: اس ام اس , ,
:: برچسب‌ها: اس ام اس , اس ام اس , خیلی ساده , خندهدار , ,
:: بازدید از این مطلب : 318
|
امتیاز مطلب : 69
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : جمعه 24 / 1 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا ت



:: موضوعات مرتبط: پراکنده , ,
:: برچسب‌ها: خیلی ساده , خیلی ساده , خیلی ساده , خیلی ساده , خیلی ساده , خیلی ساده , خیلی ساده ,
:: بازدید از این مطلب : 278
|
امتیاز مطلب : 67
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : شنبه 23 / 1 / 1398 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد